رازهای پشت پرده سقوط هواپیمای اوکراینی و فیلم مشکوک نیویورکتایمز
تاریخ انتشار: ۲۵ دی ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۶۵۲۳۱۱۰
خبرگزاری اسپوتنیک در گزارشی به بررسی شک و شبهههایی پرداخت که در خصوص فیلم منتشرشده از سوی نیویورکتایمز وجود دارد.
به گزارش گروه بین الملل فدس آلاین، خبرگزاری اسپوتنیک در گزارشی به بررسی فیلم ۱۹ ثانیهای که پس از سقوط هواپیمای اوکراینی از سوی نیویورک تایمز منتشر شد، پرداخت.
در گزارش خبرگزاری اسپوتنیک آمده است: فیلم ۱۹ ثانیهای که هفته پیش از سوی نیویورک تایمز منتشر شد و در آن لحظه اصابت یک موشک ایرانی به یک هواپیمای مسافربری را نشان میدهد، شک و شبهههای بسیاری را در شبکههای اجتماعی برانگیخته است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
این روزنامه در تاریخ ۹ ژانویه (پنجشنبه هفته پیش) و یک روز پس از آنکه هواپیمای مسافربری اوکراین نزدیک تهران ساقط شده بود، این داستان را برجسته کرد و نوشت: ویدئویی که نشان میدهد هواپیمای اوکراینی بر فراز ایران مورد اصابت قرار گرفته است.
اسپوتنیک در ادامه نوشت: (در پی این حادثه) تمامی ۱۷۶ نفری که سوار این هواپیما بودند، کشته شدند. دو روز بعد ستاد کل نیروهای مسلح ایران اعلام کرد که یکی از واحدهای پدافند هوایی به سوی این هواپیما شلیک کرده و به اشتباه آن را یک موشک کروز دشمن تلقی کرده است.
یکی از شواهد بی چون و چرا، چگونگی توصیف این فیلم از سوی «کریستین تریبرت» (Christiaan Triebert) روزنامه نگار نشریه نیویورک تایمز در یک پیام توییتری است. تریبرت در این روزنامه، در بخش تیم تحقیقات تصویری فعالیت دارد. او در همان توئیت از یک ایرانی به نام «نریمان غریب» تشکر کرده که این ویدئو را برای نیویورک تایمز فرستاده و فیلمبرداری که میخواسته ناشناس باقی بماند.
این فیلمبردار ناشناس، فردی است که کلیپ ۱۹ ثانیهای را گرفته است؛ (کلیپی) که نشان میدهد یک موشک، پرواز شماره ۷۵۲ را اندکی پس از برخاستن از فرودگاه امام خمینی حوالی ساعت ۶:۱۵ صبح هدف قرار میدهد. این فرد که در زمان فیلمبرداری ساکت است و تنها سیگار میکشد (دود سیگار در تصویر مشخص است) در حومه پرند و در حالی که به شمال غربی نگاه میکند، این تصاویر را ضبط کرده است. مشخصات جغرافیایی این فرد از سوی نیویورک تایمز و با استفاده از اطلاعات ماهوارهای مورد تأیید قرار گرفت. اما روش سریعی که این منبع فنی نیویورک تایمز استفاده کرده، پرسشی را ایجاد کرده که چگونه فیلمی که به ظاهر اتفاقی گرفته شده، حاوی چنین دقتی است.
اسپوتنیک در ادامه این گزارش مینویسد: اما پرسش مهمی که بسیاری از مردم در شبکههای اجتماعی در حال پرسیدن آن هستند، این است: چرا فرد فیلمبردار در یک منطقه صنعتی متروکه خارج از تهران حوالی ساعت شش صبح ایستاده بود و با دوربین تلفن همراه در حال فیلمبرداری از یک زاویه ثابت تاریک در آسمان بود؟ هواپیمای مسافربری به سختی قابل مشاهده است؛ اما فرد فیلمبردار آماده فیلمبرداری از یک رویداد غمانگیز، ثانیهها پیش از رخ دادن آن است. این اقدام، به شکلی قوی، نمایانگر نوعی پیش آگاهی است.
به نوشته گزارشگر اسپوتنیک، عجیبتر این است که با وجود آنکه اتفاقی وحشتناک مشاهده شده، اما فردی که دوربین را در دست دارد، آرام و بدون استرس ایستاده و هیچ سخنی که بیانگر شوکه شدن وی باشد و حتی کوچکترین ناراحتی (از سوی او) دیده نمیشود.
در ادامه این گزارش آمده است: اما بعد مشخص شد «نریمان غریب» فردی که این فیلم را دریافت کرده و از سوی نیویورک تایمز مورد تصدیق قرار گرفته بود، یک مخالف ضد حکومت ایران است که در ایران زندگی نمیکند و در پستهای خود در شبکههای اجتماعی، مسأله تغییر رژیم را تبلیغ میکند.
کریستین تریبرت، کارشناس فیلم روزنامه نیویورک تایمز که با نریمان غریب از نزدیک در این ماجرا همکاری داشته، قبلا به عنوان محقق ارشد در سایت «بلینگ کت» (Bellingcat) فعالیت میکرد. بلینگ کت خود را یک پروژه روزنامه نگاری تحقیقاتی مستقل و آنلاین میخواند؛ اما برخی منتقدان این پایگاه را بازوی رسانهای برای بخش اطلاعاتی- نظامی غرب میدانند. وبسایت بلینگ کت یکی از طرفداران بزرگ روایتهای رسانهای بوده که دولتهای روسیه و سوریه را در جریان سرنگونی پرواز MH۱۷ بر فراز اوکراین در سال ۲۰۱۴ و نیز حملات با تسلیحات شیمیایی متهم کرده است.
خبرگزاری اسپوتنیک در بخش دیگری از این گزارش مینویسد: این گمانه زنی منطقی به نظر میرسد که در ساعات اولیه هشتم ژانویه، حادثهای مصیبت بار به وقوع پیوست. این سرنگونی تنها ۴ ساعت پس از حمله ایران به پایگاههای آمریکا رخ داد. آن حملات در انتقام ترور پهپادی یک فرمانده ارشد ایران، سردار (شهید) قاسم سلیمانی در تاریخ سوم ژانویه بود. در پی آن، سامانههای پدافندی ایران در بالاترین سطح هشدار برای ضد حمله احتمالی نیروهای آمریکایی بودند. چندین گزارش نشان میدهد رادارهای پدافندی ایران، هشدارهایی در خصوص ورود جنگندههای دشمن و موشکهای کروز را در صبح هشتم ژانویه (چهارشنبه هفته گذشته) تشخیص داده بودند. اما اینکه چرا تمامی پروازها لغو نشده بود شاید به این دلیل باشد که هواپیماهای مسافربری، بطور عادی از سوی رادار و نیز سیگنالهای دیگر، از اهداف نظامی قابل تشخیص هستند. هر چند با فناوریهای جنگ الکترونیک که آمریکا در سالهای اخیر آن را توسعه داده، کاملا امکان پذیر است که رادارهای طرف مقابل فریب داده شوند. یکی از این فناوریهای جنگ الکترونیک که از سوی پنتاگون توسعه داده شده است، میتواند سیگنالهای فریبندهای را بر روی سیستم راداری دشمن در خصوص نزدیک شدن یک کلاهک جنگی نشان دهد.
این خبرگزاری در پایان نتیجهگیری کرده و گفته است: آنچه ما میگوییم این است که آمریکاییها از سناریوی وضعیت در آستانه جنگی سوءاستفاده کردند؛ بطوری که آنها پیش بینی کرده بودند سیستم دفاعی ایران در حال آماده باش است. علاوه بر این، یک حمله بوسیله جنگ الکترونیک به رادارهای نظامی ایران میتواند اطلاعات یک هواپیمای مسافربری را به شکل یک هدف تهاجمی نشان دهد.
منبع: باشگاه خبرنگاران
انتهای پیام/
منبع: قدس آنلاین
کلیدواژه: هواپیمایی اوکراین سقوط هواپيماي اوكرايني اسپوتنیک علت سقوط هواپیمایی اوکراینی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.qudsonline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «قدس آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۶۵۲۳۱۱۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
پشت پرده محبوبیت تیلور سوئیفت در ایران
با این حال اگر از طرفداران تیلور سوئیفت سؤال کنید که علت علاقهشان به این هنرمند چیست؟ احتمالاً پاسخ دهند که چون میتوانند با ترانههای او همزادپنداری کنند و بهراحتی خود را بهعنوان راوی ترانههایش تصور کنند، اما در کنار این ویژگی نمیتوان ارتباط عمیق سوئیفت با طرفدارانش را نادیده گرفت؛ چراکه او هنرمندی است که اگر یکی از سوپر طرفدارانش در آسیا بیماری لاعلاجی داشته باشد و نیاز به کمک مالی داشته باشد، حمایت خود را دریغ نمیکند و چه بسا که به دیدن آن طرفدار برود. همچنین ارتباط او در فضای مجازی با طرفدارانش غیر قابل انکار است، ارتباطی از جنس لایک کردن پستهای طرفدارانش در فضای مجازی گرفته تا اشتراکگذاری آن پستها.
به گزارش ایسنا، اما چرا امروز از تیلور سوئیفت مینویسیم؟ در هفتههای اخیر سونامی اخباری از جدیدترین آلبوم سوئیفت به نام «The Tortured Poets Department» در فضای مجازی منتشر شد که از ثبت چندین رکورد جدید به نام این هنرمند میگفت.
در حقیقت سوئیفت با انتشار یازدهمین آلبوم استودیویی خود رکورد بیشترین پخش آلبوم، آهنگ و هنرمند را در یک روز در Spotify و سایر پلتفرمهای موسیقی به ثبت رساند؛ رکوردی که با بیش از ۳۰۰ میلیون استریم (پخش آنلاین موسیقی) آلبوم جدید او طی یک روز به ثبت رسیده است.
اما این تنها رکوردی نبود که یازدهمین آلبوم استودیویی سوئیفت در کمتر از ۲۴ ساعت پس از انتشار در Spotify شکست. بلکه اولین تکآهنگ آلبوم جدید او به نام «Fortnight» با حضور «پست مالون» رکورد بیشترین پخششده در یک روز را ثبت کرد.
سوئیفت پیش از این هم با انتشار آلبوم «Midnights» در اکتبر ۲۰۲۲ رکورد Spotify را برای پخششدهترین آلبوم در یک روز و پخششدهترین هنرمند در یک روز را در اختیار داشت. این آلبوم همچنین در سایر پلتفرمهای پخش موسیقی، رکورد بزرگترین آلبوم پاپ تمام دوران را با استریمهای روز اول در Apple Music شکست. همچنین این آلبوم در اولین روز انتشار خود به پرمخاطبترین آلبوم آمازون موزیک تبدیل شد.
اما پس از خواندن این اخبار درباره سوئیفت، شاید برای شما هم سوال شود که سوئیفت دقیقا چرا تا این حد محبوب است که طی یک روز جدیدترین آلبومش با ۳۰ قطعه موسیقی، بیش از ۳۰۰ میلیون بار در اسپاتیفای شنیده میشود؟
پیش از پاسخ به این سوال باید گفت که نمیتوان با وجود تور پرطرفدار Eras، تسخیر جایگاههای نخست چارت موسیقی بیلبورد آمریکا، ثروت میلیارد دلاری، ۱۲ جایزه گرمی، تأثیر گسترده او بر فرهنگ موسیقی پاپ و موفقیت احیای آلبومهای قبلیاش، شهرت و موفقیت عظیم سوئیفت را انکار کرد؛ موفقیتی که تصادفی نیست.
در ادامه، اما نگاهی خواهیم داشت به علت محبوبیت جهانی سوئیفت در جهان از نگاه چند کارشناس و منتقد موسیقی آمریکایی.
موسیقی سوئیفتتوبی کوئینزبرگ که یک کارشناس موسیقی مشهور است، میگوید: «نمیتوانیم درباره موفقیت تیلور سوئیفت بدون اذعان به توانایی استثنایی او در نوشتن آهنگهایی که آشنا و در عین حال متمایز، قابل دسترس و معمولی هستند صحبت کنیم. تاکید بر این نکته مهم است که نوشتن آهنگی مانند آهنگهایی که تیلور مینویسد، فوقالعاده دشوار است. حتی یک بار انجامش هم سخت است، حال تصور کنید بخواهید طی یک آلبوم این کار را انجام دهید! اگرچه که سوئیفت نزدیک به دو دهه است که در آلبومهای متوالی این کار را انجام میدهد.»
درو نوبیل نیز که یک دانشیار تئوری موسیقی است، میگوید: «تیلور سوئیفت در نوشتن موسیقی واقعاً خوب است. این امر غیرقابل انکار است. او میداند که چگونه یک ملودی بسازد. موضوعات آهنگهای او بسیار مرتبط است. من یک مرد ۳۸ ساله هستم و میتوانم به آهنگهای او، حتی آهنگهایی که در ۲۰ سالگی نوشته است، گوش دهم و با آنها ارتباط برقرار کنم.»
همه کاره بودن اوسوئیفت به طرز ماهرانهای ژانرهای مختلفی مانند کانتری، پاپ، آلترناتیو و فولکلور را در زندگی حرفهای خود تجربه کرده است. نوبیل و کونیگزبرگ میگویند که تسلط بر این توانایی برای تکامل دشوار است، اما او موفق شد و توانست همچنان کاراکتر «تیلور سوئیفت» را حفظ کند.
سوئیفت که در اصل یک هنرمند ژانر کانتری بود، ابتدا با آلبوم «قرمز» (Red)، فضای کاری خود را به موسیقی پاپ آغشته کرد. او در این آلبوم با مکس مارتین که یکی از تهیهکنندگان مطرح آمریکا است، همکاری کرد.
در حالی که فضای کلی آلبوم «قرمز» پاپ بود، اما در آلبوم از سازهای بانجو استفاده شده بود و سوئیفت سبک و سیاق کانتری را در خواندن آهنگها حفظ کرد. سوئیفت، اما در آلبوم «۱۹۸۹» خود طی اقدامی بیسابقه، به طور کامل ژانر کانتری را کنار گذاشت. در حقیقت او با این کار برای همیشه کانتری را از کار خود حذف کرد و در قالب یک هنرمند جدید در اوج کاری خود ظاهر شد.
البته او به داستان سرایی خود در آثار غیرکانتری که یکی از ویژگیهای بارز موسیقی کانتری است، ادامه داد و با همین ترفند توانست آن طرفدارانی که او را به خاطر سبک کانتریش دنبال میکردند، نگه دارد. به هر حال او یک داستانسرای عالی است، چه داستانی تخیلی در مورد کسی که شوهرش را به قتل رسانده باشد و چه داستانی درباره روابط عاطفی خودش.
هنگامی که دو آلبوم «evermore» و «folklore» در سال ۲۰۲۰ منتشر شدند، جهان بار دیگر شاهد تسلط سوئیفت در تغییر ژانر، از پاپ به فولک و آلترناتیو بود.
نوبیل درباره این اقدام میگوید: «اگر هنرمندان از ژانر اصلی خود دور شوند، اغلب اوقات طرفداران شورش میکنند، اما سوئیفت این ریسک را کرده است و این باورنکردنی است.»
هوش تجاری سوئیفتکونیگزبرگ میگوید: «موفقیت در صنعت موسیقی صرفاً به موسیقی مربوط نمیشود، بلکه در مورد تجارت است و مهارتهای تجاری تیلور شگفتانگیز است».
درحقیقت از توانایی او در ساخت ماهرانه برند خود گرفته تا حرکتهای استراتژیکش، سوئیفت ثابت کرده است که هم یک هنرمند موفق است و هم یک تاجر. به عنوان مثال، تصمیم او برای تولید فیلمی از تور اخیرش (Eras tour) نتایج خارق العادهای داشت. این فیلم که در ماه اکتبر به سینماها رفت، «پرفروشترین فیلم کنسرت» است که در افتتاحیه ۹۲.۸ میلیون دلار درآمد داشت.
همچنین بازاریابی رسانههای اجتماعی سوئیفت او را در جایگاه بالای هنرمندان موسیقی مینشاند؛ درحقیقت او از ابتدای فعالیت خود ارتباط با طرفدارانش در رسانههای اجتماعی را انجام داد که در آن زمان غیرعادی بود.
حرکت درخشان سوئیفتاز اقدام سوئیفت برای ضبط مجدد و انتشار مجدد آلبومهای اولیهاش به طور گستردهای به عنوان یک تصمیم هوشمندانه یاد میشود. این تصمیم ناشی از اختلاف عمومی سوئیفت با شرکت ضبط قبلی خود، Big Machine، و مالک آن Scooter Braun است. در سال ۲۰۲۰، براون حقوق اصلی ضبطهای تیلور سوئیفت را فروخت و در اقدامی تلافیجویانه بیسابقه، سوئیفت آلبومهای خود را دوباره ضبط کرد و بدین ترتیب کنترل شخصی بر حقوق اصلی ضبطهای جدید به دست آورد.
در حالی که سوئیفت خاطرنشان میکند که همه اینها برای برگرداندن حقوق هنرمندان بوده است، اما ثابت شده است که یک تصمیم تجاری درخشان بود. درحقیقت آلبومهای تازه ضبطشده بسیار محبوب بوده و موجب حمایت از تور Eras و افزایش تعهد طرفداران به او شدند.
آینده نگری اونوبیل میگوید سوئیفت درک ذاتی از خواستههای مخاطبانش دارد و این توانایی میتواند توضیح دهد که چرا موفقیت زیادی کسب کرده است. او سه لحظه را دلیل شیدایی امروزی سوئیفتیها میداند:
۱۹۸۹زمانی که آلبوم «۱۹۸۹» در سال ۲۰۱۴ منتشر شد، موسیقی الکترونیک (EDM) چارت ۴۰ موسیقی برتر را تسخیر کرده بود. آهنگهای زد و کالوین هریس با آهنگهای پردازش شده توسط کامپیوتر و صدای ترکیب شده در صدر جدول قرار داشتند. با توجه به محبوبیت فزاینده EDM، نوبیل میگوید که دوستداران موسیقی میل به چیزی داشتند که علاقه آنها به موسیقی پاپ «dance-y» را برآورده میکرد و در عین حال بیانی معتبر از شخصیت یک هنرمند بود. او استدلال میکند که این اتفاق در آلبوم «۱۹۸۹» سوئیفت رخ داد.
شیوع کرونا در سال ۲۰۲۰نوبیل میگوید در طول قرنطینه همهگیر سال ۲۰۲۰، سوئیفت با انتشار غافلگیرکننده دو آلبوم folklore و evermore در ژانر indie folk حال و هوای طرفدارانش را مجذوب خود کرد. سوئیفت با انحراف آشکار از موسیقی پاپ به دنبال همکارانی با تجربه در ژانرهای جدید برای کار روی آلبومها شد؛ تصمیم هنری دیگری که آن هم یک تصمیم تجاری موفق بود.
کونیگزبرگ میگوید: «این اقدام دقیقاً همان چیزی بود که فرهنگ در آن زمان به آن نیاز داشت؛ یک آلبوم متفکر و تأمل برانگیز که منعکسکننده حس غالب انزوای اجتماعی است.»
فولکلور در سال ۲۰۲۰ به پرفروشترین آلبوم ایالات متحده تبدیل شد و همانطور که نوبیل توضیح میدهد، این موفقیت تصادفی نبود.
او ادامه میدهد: «طرفداران با این آهنگها دوباره بیرون از خانه بودند و زیبایی طبیعت را کاوش میکردند؛ آهنگهایی که صدایی روستایی داشتند و درباره رودخانهها و درختان صحبت میکردند. او همیشه توانسته از چیزی که همه ما آرزوی آن را داریم استفاده کند.»
تور eraنوبیل میگوید دو نیروی فرهنگی را میتوان به عنوان مدرکی برای موفقیت تور Eras بررسی کرد؛ یک اینکه در دنیای پس از همه گیری، مردم برای تجربه کنسرت زنده گرسنه بودند و دوم اینکه ما به عنوان یک جامعه، در میان انزوای فزاینده خود به دلیل کار از راه دور، رسانههای اجتماعی و سکولاریزاسیون رو به رشد، درصدد تجربههای جمعی هستیم. شرکت در یک کنسرت با دهها هزار نفر دیگر که آنها نیز با آهنگهای تیلور سوئیفت بزرگ شدهاند، بسیار عمیقتر از قدردانی از موسیقی اوست، بلکه میگوید «شما بخشی از یک جنبش هستید».
آیا میتوان از موفقیت سوئیفت تقلید کرد؟خیر.
نوبیل معتقد است که سوئیفت هر حرکتی را برای مواجهه با یک لحظه خاص طراحی کرده است و اگر آنها در زمانهای دیگری انجام میداد، احتمالاً از موفقیت یکسانی برخوردار نمیشد. به عنوان مثال، اگر فولکلور در سال ۲۰۱۹ منتشر میشد، تأثیر مشابهی نداشت. اینگونه نیست که او از دیگران برتر باشد؛ بلکه در کتگوری قرار دارد که افراد کمی شامل آن میشوند، توانایی عالی او در نوشتن موسیقی که با این لحظات فرهنگی ترکیب شدهاند، ترکیب نادری است.
بیانسه از هنرمندانی است که به چنین موفقیتی نزدیک شده است، اما نژاد تأثیر زیادی در جهانی نشدن هنر او در این وسعت دارد، اگرچه که برای یک سفیدپوست چنین چیزی مطرح نیست.
وقتی تیلور سوئیفت در مورد پایان رابطه عاطفی خود صحبت میکند، تصور این است که او به طور کلی درباره این مسئله صحبت میکند. ولی وقتی بیانسه درباره خیانت شوهرش به او و نحوه کنار آمدن با آن صحبت میکند، به روایت او به چشم روایتی از روابط سیاهپوستان نگاه میشود. دلیل اینکه میتوانیم تیلور سوئیفت را نماینده همه ببینیم این است که او بلوند و سفیدپوست است و نژاد برایش مطرح نیست؛ در صورتی که بیانسه سیاهپوست است و نژاد دارد.
البته در نهایت فراموش نکنیم که تا حدی هم علاقه بالای طرفداران به سوئیفت به شیدایی میمانند و نمیتوان به هیچ وجه او را بزرگترین هنرمند عصر حال حاضر خواند، چرا که در این صورت باید با بزرگانی مانند پینک فلوید یا بیتلز مقایسه شود که اصلا موجه نیست.
آنچه جای بحث ندارد این است که ژانر پاپ در دوران تیلور سوئیفت است، داستانی عاشقانه از موفقیتهای برتر و موفقیت افسونکننده که بر درخشش او به عنوان یک تاجر تأکید میکند و بهطور استراتژیک صنعت موسیقی را با هنرمندی و زیرکی هدایت میکند.